معنی فارسی be in the process of doing something
B1در حال انجام کاری بودن، به مرحلهای از یک فعالیت اشاره دارد که فعلاً در حال وقوع است.
To be currently doing something as part of a series of steps.
- IDIOM
example
معنی(example):
من در حال نوشتن گزارش خود هستم.
مثال:
I am in the process of writing my report.
معنی(example):
آنها در حال ساخت یک خانه جدید هستند.
مثال:
They are in the process of building a new home.
معنی فارسی کلمه be in the process of doing something
:
در حال انجام کاری بودن، به مرحلهای از یک فعالیت اشاره دارد که فعلاً در حال وقوع است.