معنی فارسی be one's own master

B2

داشتن کنترل و اختیار کامل بر زندگی و تصمیمات فردی.

To have full control over one's own affairs and decisions, acting independently.

example
معنی(example):

برای لذت واقعی از زندگی، باید تلاش کنیم تا آقای خود باشیم.

مثال:

To truly enjoy life, one should strive to be one's own master.

معنی(example):

آقای خود بودن به معنای داشتن کنترل کامل بر تصمیمات است.

مثال:

Being one's own master means having full control over decisions.

معنی فارسی کلمه be one's own master

:

داشتن کنترل و اختیار کامل بر زندگی و تصمیمات فردی.