معنی فارسی be one's own boss

B2

به معنی رهبری و کنترل زندگی شغلی خود بدون نیاز به تبعیت از دیگران.

To have independence in one's work and not be subordinate to others.

example
معنی(example):

راه‌اندازی یک کسب‌وکار این امکان را می‌دهد که رئیس خود باشید.

مثال:

Starting a business allows you to be one's own boss.

معنی(example):

فریلنسرها از آزادی برای رئیس خود بودن لذت می‌برند.

مثال:

Freelancers enjoy the freedom to be one's own boss.

معنی فارسی کلمه be one's own boss

:

به معنی رهبری و کنترل زندگی شغلی خود بدون نیاز به تبعیت از دیگران.