معنی فارسی be taken ill

B2

بیمار شدن، به طور ناگهانی به بیماری مبتلا شدن.

To become ill suddenly.

verb
معنی(verb):

To become ill.

example
معنی(example):

او در حین جلسه بیمار شد و مجبور به ترک آن شد.

مثال:

She was taken ill during the meeting and had to leave.

معنی(example):

اگر بیمار شدید، لطفاً بلافاصله درخواست کمک کنید.

مثال:

If you are taken ill, please call for help immediately.

معنی فارسی کلمه be taken ill

: معنی be taken ill به فارسی

بیمار شدن، به طور ناگهانی به بیماری مبتلا شدن.