معنی فارسی beblotch
B1پر کردن یا ناپدید کردن با خطوط یا نشانهها، به ویژه در نوشتار یا هنری.
To fill or cover with markings or blobs, especially in context of art or writing.
- VERB
example
معنی(example):
او سعی کرد نوشتنش را با کلمات پیچیده پر کند.
مثال:
He tried to bebloatch his writing with complex words.
معنی(example):
در شعرش، او تصمیم گرفت احساساتش را با تصاویر زنده پر کند.
مثال:
In her poem, she decided to bebloatch her emotions with vivid imagery.
معنی فارسی کلمه beblotch
:
پر کردن یا ناپدید کردن با خطوط یا نشانهها، به ویژه در نوشتار یا هنری.