معنی فارسی bebuttoned
B1دکمه زدن به معنی بسته شدن لباس با استفاده از دکمهها است.
To fasten something using buttons.
- VERB
example
معنی(example):
قبل از بیرون رفتن، مطمئن شو که کتت دکمهگذاری شده است.
مثال:
Make sure your coat is bebuttoned before going outside.
معنی(example):
او همیشه برای کار پیراهنش را بهخوبی دکمه میکند.
مثال:
She always bebuttons her shirt neatly for work.
معنی فارسی کلمه bebuttoned
:
دکمه زدن به معنی بسته شدن لباس با استفاده از دکمهها است.