معنی فارسی bec
B1به معنای تبدیل یک چیز به حالت خاص یا وضعیت معین است.
To cause to become; to make.
- VERB
example
معنی(example):
من باید تا مهلت مقرر، کاغذ را bec کنم.
مثال:
I need to bec the paper by the deadline.
معنی(example):
لطفاً پاسخ خود را هر چه زودتر bec کنید.
مثال:
Please bec your response as soon as possible.
معنی فارسی کلمه bec
:
به معنای تبدیل یک چیز به حالت خاص یا وضعیت معین است.