معنی فارسی bechalk

B1

رنگ کردن با گچ، به کار بردن گچ برای نوشتن یا طراحی.

To apply chalk to create marks or designs.

example
معنی(example):

معلمان اغلب در کلاس تخته سیاه را رنگ می‌کنند.

مثال:

Teachers often bechalk the blackboard in class.

معنی(example):

او تصمیم گرفت آثار هنری‌اش را برای نمایشگاه رنگ کند.

مثال:

She decided to bechalk her artwork for the exhibition.

معنی فارسی کلمه bechalk

: معنی bechalk به فارسی

رنگ کردن با گچ، به کار بردن گچ برای نوشتن یا طراحی.