معنی فارسی bechalked

B1

رنگ شده با گچ، به معنای این که چیزی با گچ مشخص شده باشد.

Marked or decorated with chalk.

example
معنی(example):

پله‌ها با گچ مشخص شده بودند تا مسیر را مشخص کنند.

مثال:

The steps were bechalked to mark the route.

معنی(example):

او پیام‌های گچ‌زده شده را بر روی زمین پیدا کرد.

مثال:

She found the bechalked messages on the ground.

معنی فارسی کلمه bechalked

: معنی bechalked به فارسی

رنگ شده با گچ، به معنای این که چیزی با گچ مشخص شده باشد.