معنی فارسی becharming

B1

قادر بودن به جلب توجه یا فریفتن افراد به طرز چشمگیری.

To have an enchanting or captivating quality or nature.

example
معنی(example):

او شخصیتی مسحورکننده دارد که دوستان زیادی را جذب می‌کند.

مثال:

He has a becharming personality that attracts many friends.

معنی(example):

مناظر مسحورکننده نفس آنها را گرفت.

مثال:

The becharming scenery took their breath away.

معنی فارسی کلمه becharming

: معنی becharming به فارسی

قادر بودن به جلب توجه یا فریفتن افراد به طرز چشمگیری.