معنی فارسی becharms

B1

عمل جادو کردن یا فریب دادن دیگران با ذکاوت یا جاذبه.

To perform the action of enchanting or captivating others.

example
معنی(example):

او اغلب با ذکاوتش همکلاسی‌هایش را جادو می‌کند.

مثال:

She often becharms her classmates with her wit.

معنی(example):

او همیشه می‌داند چطور تماشاگرانش را جادو کند.

مثال:

He always knows how to becharms his audience.

معنی فارسی کلمه becharms

: معنی becharms به فارسی

عمل جادو کردن یا فریب دادن دیگران با ذکاوت یا جاذبه.