معنی فارسی bechase
B1عمل تعقیب کردن یا دنبال کردن اهداف و رویاها.
To pursue or follow something with determination.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند به دنبال رویاهایشان بروند نه اینکه تسلیم شوند.
مثال:
They decided to bechase their dreams rather than give up.
معنی(example):
او همیشه دیگران را تشویق میکند که به دنبال اهدافشان بروند.
مثال:
He always encourages others to bechase their goals.
معنی فارسی کلمه bechase
:
عمل تعقیب کردن یا دنبال کردن اهداف و رویاها.