معنی فارسی beclatter

B1

صدا کردن، معمولاً به‌دلیل سقوط یا برخورد اشیاء به هم.

To create a clattering noise, often made by falling or colliding objects.

example
معنی(example):

اسباب‌بازی‌های کودکان در حین بازی روی زمین صدا می‌کنند.

مثال:

The children's toys beclatter on the floor as they play.

معنی(example):

تاب و تابه‌ها در حین خوشگذرانی او صدای بلندی می‌دهند.

مثال:

The pots and pans beclatter as he cooks dinner.

معنی فارسی کلمه beclatter

: معنی beclatter به فارسی

صدا کردن، معمولاً به‌دلیل سقوط یا برخورد اشیاء به هم.