معنی فارسی becolme
B1به معنای تبدیل شدن به چیزی جدید یا رشد در یک زمینه مشخص است.
To transform or evolve into a different state or form.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت که به شخصیتی خاص تبدیل شود ، بعد از اینکه پتانسیل خود را درک کرد.
مثال:
He decided to becolme after realizing his potential.
معنی(example):
این زمان برای سازمان بود که به یک پیشرو در نوآوری تبدیل شود.
مثال:
It was time for the organization to becolme a leader in innovation.
معنی فارسی کلمه becolme
:
به معنای تبدیل شدن به چیزی جدید یا رشد در یک زمینه مشخص است.