معنی فارسی becomed
B1به معنای تبدیل شدن به چیزی یا در معرض تغییر قرار گرفتن است.
To undergo transformation into a different state.
- VERB
example
معنی(example):
او در طول سالها به طرز چشمگیری با اعتماد به نفستر شده است.
مثال:
She has becomed more confident over the years.
معنی(example):
آنها به یک جامعه نزدیک تبدیل شدهاند.
مثال:
They have becomed a close-knit community.
معنی فارسی کلمه becomed
:
به معنای تبدیل شدن به چیزی یا در معرض تغییر قرار گرفتن است.