معنی فارسی becramp

B1

دچار انقباض و گرفتگی شدن، به ویژه در عضلات.

To experience a sudden, involuntary contraction of a muscle.

example
معنی(example):

من گاهی اوقات زمانی که به مدت طولانی در یک وضعیت می‌نشینم، دچار کرمپ می‌شوم.

مثال:

I sometimes becramp when I sit in one position for too long.

معنی(example):

او در جلسات یوگا به کرمپ دچار می‌شود.

مثال:

She tends to becramp during her yoga sessions.

معنی فارسی کلمه becramp

: معنی becramp به فارسی

دچار انقباض و گرفتگی شدن، به ویژه در عضلات.