معنی فارسی bedeafening
C1به معنای ایجاد صدایی بسیار بلند که سبب ناشنوایی میشود.
Making deaf; a sound that is extremely loud and can cause deafness.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
صداهای ناشنوایی ماشینآلات بسیار اذیتکننده بود.
مثال:
The bedeafening sounds of the machinery were overwhelming.
معنی(example):
او مجبور بود فریاد بزند تا صدایش در برابر صدای ناشنوا شنیده شود.
مثال:
He had to yell to be heard over the bedeafening noise.
معنی فارسی کلمه bedeafening
:
به معنای ایجاد صدایی بسیار بلند که سبب ناشنوایی میشود.