معنی فارسی bedlamic
B2مربوط به حالتی از شلوغی، هرجومرج و بینظمی.
Relating to or characterized by a scene of chaos or confusion.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
صحنههای شلوغ و بینظم در طول کنسرت فراموشنشدنی بودند.
مثال:
The bedlamic scenes during the concert were unforgettable.
معنی(example):
در جو بینظم، همه به راحتی رقصیدند.
مثال:
In the bedlamic atmosphere, everyone danced freely.
معنی فارسی کلمه bedlamic
:
مربوط به حالتی از شلوغی، هرجومرج و بینظمی.