معنی فارسی befilmed

B1

فیلمبرداری کردن، ثبت کردن تصاویر متحرک از یک رویداد.

To record or capture something on film.

example
معنی(example):

این رویداد برای یک مستند فیلمبرداری شد.

مثال:

The event was befilmed for a documentary.

معنی(example):

آنها کل فرآیند را برای اهداف آموزشی فیلمبرداری کردند.

مثال:

They befilmed the entire process for training purposes.

معنی فارسی کلمه befilmed

: معنی befilmed به فارسی

فیلمبرداری کردن، ثبت کردن تصاویر متحرک از یک رویداد.