معنی فارسی befilth

B1

آلوده کردن، به‌ویژه به وسیله کثیف کردن یا بدنام کردن.

To make dirty or to tarnish one's reputation.

example
معنی(example):

خانه متروکه پر از زباله و آوار شده بود.

مثال:

The abandoned house was befilth with garbage and debris.

معنی(example):

او سعی کرد شهرت رقبایش را خدشه‌دار کند.

مثال:

He tried to befilth the reputation of his rivals.

معنی فارسی کلمه befilth

: معنی befilth به فارسی

آلوده کردن، به‌ویژه به وسیله کثیف کردن یا بدنام کردن.