معنی فارسی befingered

B1

به معنای این است که چیزی توسط انگشتان دست کار شده یای شکل داده شده است.

Describing an object that has been shaped or manipulated by fingers.

example
معنی(example):

سفال به طور زیبا توسط هنرمند ماهر با انگشتانش شکل داده شده بود.

مثال:

The pottery was beautifully befingered by the skilled artisan.

معنی(example):

بافت مجسمه برای دادن ظاهری منحصربه‌فرد با انگشتان شکل داده شده بود.

مثال:

The texture of the sculpture was befingered to give it a unique finish.

معنی فارسی کلمه befingered

: معنی befingered به فارسی

به معنای این است که چیزی توسط انگشتان دست کار شده یای شکل داده شده است.