معنی فارسی beflap

B1

بال زدن یا تکان دادن چیزی به طور سریع و ناگهانی.

To flap or move something quickly back and forth.

example
معنی(example):

پرنده شروع به بال زدن به طور هیجان‌انگیز کرد.

مثال:

The bird began to beflap its wings excitedly.

معنی(example):

وقتی سگ گربه را دید، شروع به تکان دادن دمش کرد.

مثال:

As the dog saw the cat, it started to beflap its tail.

معنی فارسی کلمه beflap

: معنی beflap به فارسی

بال زدن یا تکان دادن چیزی به طور سریع و ناگهانی.