معنی فارسی before one has time to draw breath
B1به معنای این است که چیزی به سرعت رخ میدهد و فرصت فکر کردن یا واکنش نشان دادن داده نمیشود.
Indicating that something happens so quickly that there is no opportunity to respond or take a breath.
- IDIOM
example
معنی(example):
او به قدری سریع صحبت کرد که پیش از آنکه کسی فرصت داشته باشد نفس بکشد، داستان تمام شد.
مثال:
She spoke so quickly that before one has time to draw breath, the story was over.
معنی(example):
پیش از آنکه کسی فرصت داشته باشد نفس بکشد، اتوبوس ایستگاه را ترک کرد.
مثال:
Before one has time to draw breath, the bus left the station.
معنی فارسی کلمه before one has time to draw breath
:
به معنای این است که چیزی به سرعت رخ میدهد و فرصت فکر کردن یا واکنش نشان دادن داده نمیشود.