معنی فارسی beforementioned
B1قبل از این اشاره شده، به چیزی که قبلاً ذکر شده است.
Previously mentioned or referred to.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مسئله پیشگفته نیاز به بحث بیشتری دارد.
مثال:
The beforementioned issue needs further discussion.
معنی(example):
در گزارش پیشگفته، این مشکل مورد اشاره قرار گرفت.
مثال:
In the beforementioned report, this problem was highlighted.
معنی فارسی کلمه beforementioned
:
قبل از این اشاره شده، به چیزی که قبلاً ذکر شده است.