معنی فارسی beggared

B1

بی‌خانمان کردن، به معنی از دست دادن تمام دارایی‌ها و مالیات به دلیل وضعیت سخت.

To cause to become destitute or impoverished; to strip of wealth.

verb
معنی(verb):

To make a beggar of someone; impoverish.

معنی(verb):

To exhaust the resources of; to outdo.

example
معنی(example):

این فاجعه بسیاری از خانواده‌ها در منطقه را بی‌خانمان کرد.

مثال:

The disaster beggared many families in the region.

معنی(example):

بحران اقتصادی، شهری که زمانی ثروتمند بود را بی‌خانمان کرد.

مثال:

The economic crisis beggared the once prosperous town.

معنی فارسی کلمه beggared

: معنی beggared به فارسی

بی‌خانمان کردن، به معنی از دست دادن تمام دارایی‌ها و مالیات به دلیل وضعیت سخت.