معنی فارسی beglooming

B1

به فرآیند یا عمل تبدیل شدن به حالت غمناک یا از دست دادن خوشحالی اشاره دارد.

The process of becoming gloomy; an increase in sadness or melancholy.

example
معنی(example):

هوا با نزدیک شدن به زمستان تاریک‌تر می‌شود.

مثال:

The weather is beglooming as we approach winter.

معنی(example):

حالت در اتاق به دلیل خبر تاریک‌تر می‌شود.

مثال:

The mood in the room is beglooming due to the news.

معنی فارسی کلمه beglooming

: معنی beglooming به فارسی

به فرآیند یا عمل تبدیل شدن به حالت غمناک یا از دست دادن خوشحالی اشاره دارد.