معنی فارسی beguinage

C1

بگیناج، یک نوع جامعه مذهبی متعلق به زنان در قرون وسطی که در آن به دور از زندگی دنیوی به زندگی مذهبی می‌پرداختند.

A community for women who lived a religious life without taking formal vows.

noun
معنی(noun):

A walled community of small houses occupied by the Beguines.

example
معنی(example):

بگیناج تاریخی در شهر مکان زیبایی برای بازدید است.

مثال:

The historical beguinage in the city is a beautiful place to visit.

معنی(example):

بگیناج‌ها معمولاً محل زندگی زنانی بودند که در جوامع مذهبی زندگی می‌کردند.

مثال:

Beguinages were often home to women who lived in religious communities.

معنی فارسی کلمه beguinage

: معنی beguinage به فارسی

بگیناج، یک نوع جامعه مذهبی متعلق به زنان در قرون وسطی که در آن به دور از زندگی دنیوی به زندگی مذهبی می‌پرداختند.