معنی فارسی begum
C1 /bəˈɡʌm/بیگم، لقبی برای زنان از طبقه اشراف در هند، به ویژه در زمان امپراتوری مغول.
A title of respect for women of high social status in South Asia.
- verb
verb
معنی(verb):
To daub or cover with gum.
example
معنی(example):
بیگم در کاخ خود یک ضیافت بزرگ برگزار کرد.
مثال:
The begum hosted a grand feast in her palace.
معنی(example):
به عنوان یک بیگم، او مقام قابل توجهی در جامعهاش داشت.
مثال:
As a begum, she held significant status in her community.
معنی فارسی کلمه begum
:
بیگم، لقبی برای زنان از طبقه اشراف در هند، به ویژه در زمان امپراتوری مغول.