معنی فارسی begulf
B1بلعیدن، فرو بردن چیزی به طور کامل.
To engulf or swallow something completely.
- VERB
example
معنی(example):
امواج به نظر میرسید که در عرض چند ثانیه قایق کوچک را میبلعند.
مثال:
The waves seemed to begulf the small boat in seconds.
معنی(example):
یک طوفان ناگهانی میتواند تمام اسکله را ببلعد.
مثال:
A sudden storm could begulf the entire dock.
معنی فارسی کلمه begulf
:
بلعیدن، فرو بردن چیزی به طور کامل.