معنی فارسی begulfed

B1

فعل ماضی برای بلعیده شدن یا گرفتار شدن کاملاً.

The past participle of the verb 'begulf,' indicating something that has been engulfed.

example
معنی(example):

شهر به وسیله آب‌های جاری بلعیده شده بود.

مثال:

The city was begulfed by the rising waters.

معنی(example):

آن‌ها احساس کردند که توسط شدت طوفان بلعیده شده‌اند.

مثال:

They felt begulfed by the intensity of the storm.

معنی فارسی کلمه begulfed

: معنی begulfed به فارسی

فعل ماضی برای بلعیده شدن یا گرفتار شدن کاملاً.