معنی فارسی begumming
B1عمل پوشاندن یا آلوده کردن به چسب.
The act of coating or covering with sticky substance.
- VERB
example
معنی(example):
چسبیدن به مبلمان میتواند تمیز کردن آن را سختتر کند.
مثال:
Begumming the furniture can make it harder to clean.
معنی(example):
فرآیند چسباندن به کفها تمام روز طول کشید.
مثال:
The process of begumming the floors took all day.
معنی فارسی کلمه begumming
:
عمل پوشاندن یا آلوده کردن به چسب.