معنی فارسی behammer
B1ابزاری برای کوبیدن و ثابت کردن اشیاء.
To strike or hammer something, usually with force.
- VERB
example
معنی(example):
کارگر از یک چکش برای تعمیر حصار استفاده کرد.
مثال:
The worker used a behammer to fix the fence.
معنی(example):
مطمئن شوید که میخها را به درستی بزنید.
مثال:
Make sure to behammer the nails properly.
معنی فارسی کلمه behammer
:
ابزاری برای کوبیدن و ثابت کردن اشیاء.