معنی فارسی behaviorally

B1

به شکل رفتاری، اشاره به نوع رفتار فرد دارد.

In a manner relating to behavior.

example
معنی(example):

کودک به طور رفتاری خوب عمل می‌کند.

مثال:

The child is behaving behaviorally well.

معنی(example):

او به طور رفتاری پس از شرکت در اردو بهبود یافت.

مثال:

She improved behaviorally after attending the camp.

معنی فارسی کلمه behaviorally

: معنی behaviorally به فارسی

به شکل رفتاری، اشاره به نوع رفتار فرد دارد.