معنی فارسی behooped
B1به معنای حلقه شده یا احاطه شده، به چیزی که به صورت دایرهای یا حلقوی شکل گرفته است اشاره دارد.
Surrounded or enclosed in a circular form.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بازیکن بسکتبال در حین بازی به طرز زیبایی حلقه زده بود.
مثال:
The basketball player was beautifully behooped during the game.
معنی(example):
هنرمند تصویری کشیده بود که به نظر میرسید در طبیعت حلقه زده است.
مثال:
The artist painted a picture that seemed to be behooped in nature.
معنی فارسی کلمه behooped
:
به معنای حلقه شده یا احاطه شده، به چیزی که به صورت دایرهای یا حلقوی شکل گرفته است اشاره دارد.