معنی فارسی behooveful
B1به معنای ضروری و واجب بودن یک عمل یا رفتار، برای شخصی در شرایط خاص.
Necessary or proper for a person in a particular situation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در زمانهای دشوار، کمک کردن کار شایستهای است.
مثال:
In a difficult time, it is behooveful to lend a helping hand.
معنی(example):
برای همه شایسته است که مسئول باشند.
مثال:
It is behooveful for everyone to be responsible.
معنی فارسی کلمه behooveful
:
به معنای ضروری و واجب بودن یک عمل یا رفتار، برای شخصی در شرایط خاص.