معنی فارسی bejumbles
B1به هم زدن، به ویژه در مورد کلمات، جملات یا ایدهها.
Mixing up words, letters, or concepts in a confusing manner.
- VERB
example
معنی(example):
او معمولاً زمانی که عصبی است، کلماتش را به هم میریزد.
مثال:
She often bejumbles her words when nervous.
معنی(example):
بچهها در زمان بازی حروف را به هم میریزند.
مثال:
The kids bejumbles the letters during playtime.
معنی فارسی کلمه bejumbles
:
به هم زدن، به ویژه در مورد کلمات، جملات یا ایدهها.