معنی فارسی beknighted

B2

بی‌نوا شدن، اعطای عنوان شوالیه به یک فرد به دلیل شجاعت یا خدمات ویژه به کشور.

To bestow the honor of knighthood upon someone.

example
معنی(example):

شاه، شوالیه شجاع را به خاطر خدمتش بی‌نوا کرد.

مثال:

The king bekighted the brave knight for his service.

معنی(example):

بی‌نوا شدن در بسیاری از فرهنگ‌ها یک افتخار بزرگ است.

مثال:

Being beknighted is a great honor in many cultures.

معنی فارسی کلمه beknighted

: معنی beknighted به فارسی

بی‌نوا شدن، اعطای عنوان شوالیه به یک فرد به دلیل شجاعت یا خدمات ویژه به کشور.