معنی فارسی beknighting
B2عملی که در آن فردی به مقام شوالیهای ارتقا داده میشود، معمولاً شامل مراسم خاصی است.
The act of granting someone the honor of knighthood.
- NOUN
example
معنی(example):
مراسم بینوا کردن با حضور بسیاری از مقامات برگزار شد.
مثال:
The ceremony of beknighting was attended by many dignitaries.
معنی(example):
بینوا کردن معمولاً با یک جشن رسمی همراه است.
مثال:
Beknighting is often accompanied by a formal celebration.
معنی فارسی کلمه beknighting
:
عملی که در آن فردی به مقام شوالیهای ارتقا داده میشود، معمولاً شامل مراسم خاصی است.