معنی فارسی beldam

B2

به معنای زن پیر بدجنس یا جادوگری در داستان‌های عامیانه.

An old woman, especially one of ill repute; often associated with witchcraft.

noun
معنی(noun):

A grandmother.

معنی(noun):

An old woman, particularly an ugly one.

example
معنی(example):

این داستان یک زن بدجنس را به عنوان مخالف داستان معرفی کرد.

مثال:

The story featured a wicked beldam as the antagonist.

معنی(example):

در افسانه‌ها، یک بِلدام معمولاً قدرت‌های جادویی دارد.

مثال:

In folklore, a beldam often has magical powers.

معنی فارسی کلمه beldam

: معنی beldam به فارسی

به معنای زن پیر بدجنس یا جادوگری در داستان‌های عامیانه.