معنی فارسی beldames
B1جمع کلمه بِلدام که به زنان مسن یا جادوگران اشاره دارد و در داستانها به عنوان منابع دانش در مورد درمان و جادو شناخته میشوند.
The plural form of beldame, referring to old women or witches known for their wisdom and magical knowledge.
- noun
noun
معنی(noun):
A grandmother.
معنی(noun):
An old woman, particularly an ugly one.
example
معنی(example):
افسانهها از بِلدامها صحبت میکردند که میتوانستند بیماران را شفا دهند.
مثال:
The legends spoke of beldames who could heal the sick.
معنی(example):
بِلدامها اغلب به خاطر درمانهای گیاهیشان مورد جستجو قرار میگرفتند.
مثال:
Beldames were often sought for their herbal remedies.
معنی فارسی کلمه beldames
:
جمع کلمه بِلدام که به زنان مسن یا جادوگران اشاره دارد و در داستانها به عنوان منابع دانش در مورد درمان و جادو شناخته میشوند.