معنی فارسی beldame
B1 /ˈbɛldəm/زنی مسن یا حکیم، که به خصوص در افسانهها و داستانها به عنوان فردی دانشمند و جادوگر به تصویر کشیده میشود.
An old woman or witch, often portrayed in folklore as wise and possessing magical abilities.
- noun
noun
معنی(noun):
A grandmother.
معنی(noun):
An old woman, particularly an ugly one.
example
معنی(example):
بِلدام در داستان به خاطر قدرتهای جادوییاش معروف بود.
مثال:
The beldame in the story was known for her magical powers.
معنی(example):
به عنوان یک بِلدام، او راهنمایی به مسافران گم شده ارائه میداد.
مثال:
As a beldame, she offered guidance to lost travelers.
معنی فارسی کلمه beldame
:
زنی مسن یا حکیم، که به خصوص در افسانهها و داستانها به عنوان فردی دانشمند و جادوگر به تصویر کشیده میشود.