معنی فارسی beleed
B1ایمان آورن، اعتقاد پیدا کردن به چیزی یا کسی.
Past tense of 'belee'; to have believed in someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
یک بار که به پتانسیل خود ایمان آوردم، همه چیز تغییر کرد.
مثال:
Once I beleed in my potential, everything changed.
معنی(example):
او بالاخره بعد از ارائه موفق به تواناییهایش ایمان آورد.
مثال:
She finally beleed in her abilities after the successful presentation.
معنی فارسی کلمه beleed
:
ایمان آورن، اعتقاد پیدا کردن به چیزی یا کسی.