معنی فارسی bemitered

B2

مربوط به قاب‌گذاری و لبه‌های بی‌نقص.

Having been arranged or finished with miter joints.

example
معنی(example):

تابلوی زیبا در لبه‌ها به صورت بی‌نقص قاب‌گذاری شده بود.

مثال:

The beautiful painting was bemitered at the edges.

معنی(example):

قاب‌های بی‌نقص زیبایی را به اتاق اضافه کردند.

مثال:

The bemitered frames added elegance to the room.

معنی فارسی کلمه bemitered

: معنی bemitered به فارسی

مربوط به قاب‌گذاری و لبه‌های بی‌نقص.