معنی فارسی bemoanable

B2

قابل ابراز تأسف، وضعیتی که موجب حسرت یا ناراحتی شود.

Describing something that can be lamented or mourned.

example
معنی(example):

از دست دادن حیات وحش یک وضعیت قابل ابراز تأسف است.

مثال:

The loss of wildlife is a bemoanable circumstance.

معنی(example):

تصمیم به لغو جشنواره یک تصمیم قابل ابراز تأسف بود.

مثال:

It was a bemoanable decision to cancel the festival.

معنی فارسی کلمه bemoanable

: معنی bemoanable به فارسی

قابل ابراز تأسف، وضعیتی که موجب حسرت یا ناراحتی شود.