معنی فارسی bemuslined
B1به معنای خطدار کردن یا تأکید بر روی خطوط مشخص در یک متن یا تصویر است.
To underline or emphasize certain aspects in a text or image.
- VERB
example
معنی(example):
این سند به بيمسلاین شده تا جزئیات کلیدی تأکید شود.
مثال:
The document was bemuslined to emphasize key details.
معنی(example):
او گزارش را به بيمسلاین کرد تا یافتهها واضحتر شوند.
مثال:
She bemuslined the report to make the findings clearer.
معنی فارسی کلمه bemuslined
:
به معنای خطدار کردن یا تأکید بر روی خطوط مشخص در یک متن یا تصویر است.