معنی فارسی bemuzzle
B1به معنای قرار دادن فیلتر یا ممانعت بر روی دهان حیوان برای جلوگیری از گاز گرفتن است.
To put a muzzle on an animal to prevent it from biting.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند که برای ایمنی در طول بازدید، سگ را به بيموزل کنند.
مثال:
They decided to bemuzzle the dog for safety during the visit.
معنی(example):
پزشک دامپزشک به آنها توصیه کرد که حیوان تهاجمی را به بيموزل کنند.
مثال:
The veterinarian advised them to bemuzzle the aggressive animal.
معنی فارسی کلمه bemuzzle
:
به معنای قرار دادن فیلتر یا ممانعت بر روی دهان حیوان برای جلوگیری از گاز گرفتن است.