معنی فارسی benasty
B2بنستی، نوعی طعنهآمیز یا جالبی که ممکن است آسیبزا باشد.
A type of joking that can be sharp or hurtful.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
جوکهای بنستی ممکن است گاهی احساسات را جریحهدار کنند.
مثال:
Benasty jokes can sometimes hurt feelings.
معنی(example):
نظرات بنستی او بیمورد بود.
مثال:
His benasty remarks were uncalled for.
معنی فارسی کلمه benasty
:
بنستی، نوعی طعنهآمیز یا جالبی که ممکن است آسیبزا باشد.