معنی فارسی beneficient

B2

خاصیتی که به معنای انجام عمل‌های نیک و کمک‌کننده است.

Characterized by helping others; philanthropic.

example
معنی(example):

او به خاطر کارهای نیکو کارانه‌اش به جامعه شناخته شده است.

مثال:

He is known for his beneficient actions towards the community.

معنی(example):

سیاست‌های نیکوکارانه می‌توانند به جامعه‌ای بهتر منجر شوند.

مثال:

Beneficient policies can lead to a better society.

معنی فارسی کلمه beneficient

: معنی beneficient به فارسی

خاصیتی که به معنای انجام عمل‌های نیک و کمک‌کننده است.