معنی فارسی benightedness
B1وضعیتی که در آن فرد یا گروهی از نظر دانش یا آگاهی ناتوان است.
A state of being lacking knowledge or awareness.
- NOUN
example
معنی(example):
نادانی او در طول بحث مشهود بود.
مثال:
His benightedness was evident during the discussion.
معنی(example):
نادانی گروه تصمیمگیریهای آنها را به تاخیر انداخت.
مثال:
The benightedness of the group delayed their decisions.
معنی فارسی کلمه benightedness
:
وضعیتی که در آن فرد یا گروهی از نظر دانش یا آگاهی ناتوان است.