معنی فارسی berascal
B1بیدلیل، بدون هدف، حالت یا وضعیتی که در آن چیزی بدون نظر خاصی انجام میشود.
A term describing actions that are aimless or without a clear purpose.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گربه بیدلیل به داخل جعبه پرید.
مثال:
The berascal cat jumped into the box.
معنی(example):
همه به سگ بیدلیل که دنبالهاش را تعقیب میکرد، خندیدند.
مثال:
Everyone laughed at the berascal dog chasing its tail.
معنی فارسی کلمه berascal
:
بیدلیل، بدون هدف، حالت یا وضعیتی که در آن چیزی بدون نظر خاصی انجام میشود.